صدانت مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان | سیاست، حقیقت و هویت | روزنامه هممیهن مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان سیاست، حقیقت و هویت منتشر شده در روزنامه هممیهن (۲۵ و ۲۶ دیماه ۱۴۰۱) مجتبی پارسا (خبرنگار گروه بینالملل): آخرین باری که با مصطفی ملکیان مصاحبه کردم، آذر ۹۸ بود. حالوروز خیلی خوبی نداشت و این را میشد بهراحتی در چهرهاش خواند. با یکی از دوستانِ همکار، به دفترش رفته بودیم. قرار بود در مورد موضوع دیگری که یادم نمیآید چه بود، حرف بزنیم، اما نمیشد به حوادث آن آبانِ مُر و تلخ، بیاعتنا بود. در نهایت موضوع مصاحبه، همانجا تغییر کرد. ملکیان میگفت نمیشود به کسی سوزن زد و وقتی او از درد، داد کشید، با او برخورد کرد که چرا داد میکشد. سه سال از آن روزها میگذرد و گویی هیچ از رنجِ آن روزها کاسته نشده و چیزی تغییر نکرده، جز چهره مصطفی ملکیان که حزینتر از گذشته شده است. اینبار احمد زیدآبادی، در مقابل ملکیان نشست و با او گفتوگو کرد. زیدآبادیای که گوش شنوایی نه در میان حاکمان مییابد و نه در میان مردمان؛ و از همینرو از سیاست و تحلیلِ سیاسی کنار کشیده، با ملکیانی همصحبت شده که اخیرا گفته، امیدی به اصلاح شرایط ندارد. زیدآبادی معتقد است که ما در این نقطه از تاریخ و جغرافیا بهدنیا آمدهایم و فرهنگ و زبان «هویتی ملی» ما را شکل و برای هر انسانی باید خاستگاه و ریشههایش اهمیت داشته باشد. زیدآبادی نگران آینده و مرزهای ایران است، اما ملکیان میگوید حفظ کشور بهخودیِ خود هیچ اهمیتی ندارد، بلکه «حفظ کشوری اهمیت دارد که رژیم سیاسیاش براساس عدالت و اخلاق رفتار میکند.» او همچنین معتقد است که در حوزه روشنفکری وقتی از حقیقت حرف میزنیم یعنی روشنفکر، آنچه را که ناظر به موضوع, ...ادامه مطلب
صدانت در مورد حجاب، احمد قابل برای مطالعه ی راحت تر این مقاله ، لازم است مخاطبانی که آشنا به متون عربی نیستند و آنانی که پیگیری مدارک و اسناد مورد نظر را طالب نیستند ، از خواندن بخش های رنگی این نوشتار ، منصرف شوند و تنها متن نگاشته شده با قلم سیاه را مطالعه کنند. . در مورد حجاب احمد قابل بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه در زمستان ۱۳۸۲ نسبت به موضوع « حجاب و پوشش سر و گردن » در پاسخی به یک پرسش مطالب مختصری ارائه کردم که متن آن را مجددا از نظر می گذرانیم ؛ به نام خدا ۱- اصل پوشش عورت ، بر مرد و زن مسلمان واجب است. ۲- فقهاء در مصداق عورت ( بخصوص در مورد زنان ) اختلاف نظر دارند . ۳- اکثریت فقهاء ، پوشاندن سر را برای زنان مسلمان آزاد( غیر برده ) لازم دانسته اند و « سر و گردن » را نیز از مصادیق عورت می دانند. ۴- « ابن جنید اسکافی » از فقهای نامدار شیعه و همردیف اساتید شیخ مفید ، مصداق عورت در زن و مرد را یکسان و مساوی دانسته است. ۵- تمامی فقهای شیعه ( بلکه تمامی فقهای اسلام ) پوشاندن سر و گردن را بر زنان مسلمانی که برده بودند ، واجب نمی دانند . بلکه مثل شیخ صدوق و گروهی از علمای قم ( در زمان صدوق ) پوشش سر را بر زنان برده ، حرام می شمردند . در حالیکه پوشاندن عورت بر آنان نیز واجب بود. ۶- مرحوم« صاحب جواهر » پوشاندن اجزاء بدن ( به استثنای صورت ، دستها- تامچ – پاها- تامچ- گردن ، موی سر ) را اجماعی می داند . یعنی در موارد استثنا شده ، نظریات فقهاء، مختلف است و اتفاق نظری وجود ندارد . ۷- ایشان از قول« علامه طباطبایی» استاد صاحب جواهر و « صاحب مدارک » نقل می کند که نظر آنان ، عدم وجوب پوشش« سر و گردن » است و می نویسد ؛ « قاضی ابن براج ،عدم وجوب پوشش سر و گردن را به بعضی از عل, ...ادامه مطلب
صدانت درسگفتارهای احمد رجبی با عنوان درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز در این درسگفتارها کوشیده شده است از طریق شرح و تفسیر دو نوشتار مهم و مشهور “اصل اینهمانی” و “قوام هستیخداشاختی متافیزیک” از رساله “اینهمانی و تمایز”، درآمدی به چارچوب اندیشه متاخر و پس از گشت هایدگر به دست داده شود. تاکید اصلی در مسیر تفسیر این دو متن، بر مساله امکان عقلانیت و حقیقت در فلسفه است، بدین معنا که بر خلاف دیدگاه رایج، هایدگر متاخر دقیقا دغدغه عقلانیت و مسئولیت آزاد عقلانی انسان در تعلق به افق الزامآور حقیقت را دارد. نقد بنیادینی که او به متافیزیک وارد میکند، برخاسته از بحرانیست که سیر تاریخی متافیزیک به واسطه نگاه بنیادگذارانه میان عقل و وجود تا هگل و نهایتا نیچه به سوی آن پیش رفته، و آن چیزی نیست جز اندراج وجود ذیل عقل خوداندیش و تبدیل آن به اراده به قدرت و بیمعنا شدن افق ظهور و وجود و حقیقت، و بدین ترتیب، بیمعنایی عقل و عقلانیت، و نیز تداوم آن بحران تا کنون در نگاه سلطهگرانه به جهان و انسان. اندیشه متاخر هایدگر و مفاهیم بنیادین آن، نظیر رویداد، پوشیدگی، بیبنیادی، تاریخ و تقدیر وجود و مانند آن، در پرتو این مساله بنیادین شرح و تفسیر میشوند که به چه معنا برای امکان عقلانیت و حقیقت، باید گشودگی عقل به وجود به منزله افق حقیقت، بر اساس احراز و به رسمیت شناختن عرصه مقدم فعل ظهور در تقدم مطلقش و از این حیث در دسترسناپذیریاش از نو طرح شود و چگونه اندیشه هایدگر یکسره معطوف به کشف و نشان دادن چنین ضرورتی به عنوان ضابطه بنیادین پدیدارشناسیست. تفسیر دو متن مذکور، این مجال را فراهم میکند که ساختار اندیشه متاخر هایدگر، فارغ از, ...ادامه مطلب